خاطرات دانشگاه
  


 




نوشته شدهپنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهپنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید




نوشته شدهپنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهپنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید
  


 




نوشته شدهپنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

یادت باشه همیشه تو زندگيت واسه روزه مبا یه تیرتو ترکشت داشته باشی و اینم بدون یه پایان تلخ بهتراز تلخیه بی پایانه *

 

دست های بی کار مغز را بی کار می کنه امروز همون فرداییه که دنبالش بودی امروز رو مفت از دست نده 

 

خواسته های ما با احتیاجاتمون فرق مي کنه پول حلاله خواسته هاس نه مشکلات ار چه راهی پیدا کردنش مهمه

 

آدمهر چی محکم باشه گاهی با یه نرمه باد میوفته 

 

من فکر میکنم که ته این آب باریکه به جوب ختم میشه نه به یه رود بزرگ

نوشته:احمد




نوشته شدهپنج شنبه 21 آبان 1390برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهچهار شنبه 12 تير 1391برچسب:, توسط مهشید
  





نوشته شدهچهار شنبه 12 تير 1391برچسب:, توسط مهشید

 مسئله ارتباط دختر و پسر (صحبت کردن، دوستی های خیابانی، رابطه تلفنی و اینترنتی و....) از زوایای مختلفی قابل ارزیابی است که در آغاز این بحث، به دو نکته ی مهم آن اشاره می کنیم: 
نکته ی اول: ایام جوانی دوره ی شور احساسات، شوق جنسی و نشاط جسمی است. با بیدار شدن قوای مختلف جسمی، توجه به مسائل عاطفی و جذابیت های ظاهری جنس مخالف زیادتر می شود. این بلوغ طبیعی، در پیدایش دوستی ها و روابط دختر و پسر تأثیر به سزایی دارد. 
نکته دوم: همه ما معتقدیم که انسان موفق کسی است که اهداف مشخص در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آن برنامه ریزی نماید و راه مناسب را انتخاب کند. یک جوان نیز، باید سعی کند راهی را انتخاب نماید که او را به یک زندگی ایده آل و سرشار از آرامش، کمال و شادی برساند. 
انسان دارای نیازمندی های روحی و جسمی بسیاری است و برای رسیدن به تکامل و آرامش باید به هر دو بعد مادی و معنوی خود بپردازد؛ از طرفی دین اسلام دارای مجموعه قوانین کامل و جامعی است که به همه ی نیازمندی های انسان توجه نموده و در تعالیم خود، مصالح عمومی و سعادت دنیا و آخرت را مدّ نظر قرار داده است. 
بر این اساس، اسلام برای پاس داری از حریم پاک و جلوگیری از انحرافات، رعایت ضوابطی را در روابط دختر و پسر ضروری دانسته و آزادی مطلق و بدون حساب و دوستی ها و عشق بازی های مصطلح امروزی را ناپسند و مردود شمرده است. اسلام صحبت کردن زن و مرد را در مواردی ضروری و در جریان رسیدگی به کارهای روزمره ی زندگی حرام ندانسته است؛ اما برای پیش گیری از پیامدهای سوء احتمالی، آنان را از این گونه روابط بر حذر داشته است. 
خداوند در قرآن کریم می فرماید: 
(قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَ لِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌبِمَا یَصْنَعُونَ وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا) «به مؤمنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند! این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است؛ و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را، جز آن مقدار که نمایان است، آشکار ننمایند.»[1] 
در این آیه به صراحت دستور داده شده است که زن و مرد نامحرم به یکدیگر نگاه نکنند و از نگاه های هوس آلود پرهیز نمایند. به راستی، اگر به این آیه ی مبارکه عمل شود و دختر و پسر نامحرم از ابتدا به یکدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه نکنند، آیا دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آید؟
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: 
نِعمَ صارف الشهوات غضّ الابصار؛ «چشم پوشی از نگاه، بهترین عامل بازداری از شهوت است.»[2] 
هم چنین، خداوند در قرآن خطاب به زنان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: 
(فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا) «به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید تا بیمار دلی در شما طمع نکند، و به گونه ای شایسته و معمولی سخن بگویید.»[3] 
به راستی، آیا روابط میان دختران و پسران جوان، با آن میل و کشش جنسی که طبیعت سنّ جوانی است، از نگاه های آلوده و صحبت های هوس انگیز خالی و مبرّاست؟ آیا با در نظر گرفتن این کلام صریح الهی می توان حکم جواز این گونه روابط را صادر نمود؟ 
شاید عدّه ای مدّعی باشند که ارتباط مورد نظر ماست که از این مسائل به دور باشد! در پاسخ اینان باید گفت: اولاً تجربه و اعترافات زیاد مبتلایان خلاف این را ثابت کرده و ثانیاً اصرار و تأکیدهای فراوانی که امروزه بر این روابط می شود، شاهدی است بر این که انگیزه ی دیگری، هر چند غیر مستقیم و مخفی، در این کار موجود است؛ لذا ممکن است روابطی ایجاد شود که در ابتدا ظاهراً عاری از این گونه مسائل باشد، اما از آنجا که سن جوانی اوج کشش جنسی و عاطفی است؛ به تدریج و بر طبق طبیعت بشری، این روابط، آلوده به نگاه ها، صحبت ها و رفتاریهای هوس آلود می شود. علامه مجلسی در ضمن حدیثی نقل می کند: 
«کسی که به حرام دستش را به دست زنی برساند، چون به صحرای محشر در آید، دستش بسته باشد؛ و کسی که با زنان نامحرم، خوش طبعی، شوخی و مزاح کند، خداوند در عوض هر کلمه، هزار سال او را در محشر حبس می کند؛ و اگر زنی راضی شود که مردی به حرام او را در آغوش بگیرد، ببوسد یا به حرام با او ملاقات نماید و یا با او خوش طبعی و شوخی کند، بر آن نیز گناهی همانند آن مرد است.»[4] 
حال، قضاوت بر عهده ی خواننده محترم است که تشخیص دهد «آیا دوستی های تلفنی، رفت و آمدها و روابط میان دختر و پسر مشمول این آیات و روایات می شود یا خیر؟» آیا باز هم می توان ادعا نمود که این روابط بدون اشکال است؟ 




نوشته شدهسه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید




نوشته شدهدو شنبه 15 مهر 1390برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهدو شنبه 22 دی 1390برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهدو شنبه 4 مرداد 1390برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید
   سلام


 




نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید
   سلام


 




نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید
  


 




نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

 




نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

 

 

                               

درباره رشته معماری:


  اصولاً رشته معماري با طراحي ساختمان شامل طراحي داخلي، دكوراسيون، مبلمان، و ارتباط فضاها، طراحي خارجي و نماي ساختمان‌ها و به طور خلاصه با مسائل هنري، تاريخي، اجتماعي و بعضاً فني ساختمان‌ها سر و كار دارد.
مهندس معمار وظيفه طراحي فضاهاي داخلي بناها، ارتباط ميان آنها و طراحي نماي خارجي سازه را به عهده دارد.
هنرجويان رشته‌ي نقشه‌کشي معماري مهارت لازم براي ترسيم انواع نقشه‌هاي معماري و ساختماني به وسيله دست و با کامپيوتر، ساخت ماکت، نقشه‌برداري، متره و برآورد ساختمان، شناخت اجزاء مختلف ساختمان و .... را کسب مي‌کنند.متقاضيان ورود به اين رشته بايد ضمن داشتن علاقه  به مسائل فني و طراحي ساختمان، استعداد و علاقه به مسائل هنري را نيز داشته باشند.

شاخه‌هاي مختلف معماري در دانشگاه
 - معماري و شهر سازي
 - مديريت و کنترل پروژه
 - مهندسي معماري 
 - طراحي شهري
 - مديريت و برنامه ريزي شهري

زمينه‌هاي شغلي رشته‌ي نقشه کشي معماري
دانش‌آموختگان رشته‌ي نقشه‌کشي معماري مي‌توانند در مشاغل متنوعي به فعاليت بپردازند. در اينجا به نمونه‌هايي از اين گونه مشاغل اشاره مي‌شود.
 - سازمان نظام مهندسي
 - سازمان مسکن و شهرسازي
 - شرکت هاي طراح و مشاور
 - دفاتر فني ادارات و سازمان‌ها 
 - شرکت هاي پيمانکاري خصوصي
 - سازمان آموزش و پرورش(جهت تدريس)

 




نوشته شدهدو شنبه 17 آبان 1390برچسب:, توسط مهشید
   مساجد


 مساجد مهم ترین بناهای مذهبی هر شهر و روستا هستند که همواره نقش مهمی در زندگی مسلمانان داشته اند. اقامه نماز جمعه، مراسم مذهبی، ایراد خطبه ها و تدریس در مساجد انجام می گرفت.

کتیبه های باقیمانده بر دیوار بعضی از مساجد (مسجد جامع قزوین و مسجد جامع کاشان) حاوی وقف مکان هایی برای توسعه و تعمیرات مساجد از طرف واقف یا حکمران است.

اغلب مساجد در مرکز شهرها، نزدیک بازارها و محدوده دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بیش از یک مسجد نیاز داشت، مساجد دیگری از طرف حکومت یا افراد خیر احداث می شد. اهمیت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع یا آدینه نداشت، اهمیت شهری هم نداشت. در صدر اسلام مساجد نقشه های ساده ای داشتند، ولی در طول زمان با طرح های گوناگون و تزیینات مختلف، نقشه ها پیچیده شدند.

در نقشه مساجد، از قرن چهارم هجری دگرگونی هایی به وجود آمد و براساس آن، مساجد متفاوت در شهرها احداث شد. مهمترین نقشه هایی که در مساجد به کار گرفته شده، شامل یک ایوانی، دو ایوانی، چهار ایوانی، و ترکیب چهار طاقو ایوان بوده که معماران دوره اسلامی آنها را از شیوه های معماری عهد اشکانی و ساسانی اقتباس کرده اند. مثلا نقشه چهار ایوانی در ساخت بسیاری از بناها الهام گرفته از نقشه کاخ آشور، متعلق به زمان اشکانیان است.

معماران دوره اسلامی مسجد را به شیوه های گوناگون می آراستند. در هر دوره یکی از عناصر تزئینی در آراستن مساجد متداول بوده است؛ برای مثال در عهد سلجوقیان آجرکاری، در عهد ایلخانیان گچبری و در عهد تیموریان و صفویان کاشی کاری رواج بیشتری داشته است و در مواردی نیز تزیینات آجرکاری، گچبری و کاشی کاری با هم به کار گرفته می شد.

 

 

● مدارس

در صدر اسلام تدریس علوم مذهبی در مساجد انجام می شد. به تدریج با توسعه علوم اسلامی، فضای آموزشی از مساجد جدا گشت. در قرن پنجم هجری (همزمان با حکومت سلجوقیان) به تشویق خواجه نظام الملک، مدارس متعددی در شهرهای معروف اسلامی مانند بغداد، ری، نیشابور و جرجان ساخته شد. بعدها نقشه چهار ایوانی، که مورد توجه معماران قرار گرفت، برای فضاهای آموزشی طرحی متعارف شد. در اطراف ایوان ها، حجره هایی به صورت یک یا دو طبقه برای استفاده و اقامت شبانه روزی دانشجویان و طلاب علوم دینی ساخته شد. غیر از ساعات تدریس، از مدارس به عنوان مسجد نیز استفاده می کردند. مدارس نیز همانند مساجد با آجرکاری، گچبری و کاشی کاری تزیین می شد (مانند مدارس غیاثیه، چهار باغ و مطهری) اما با گذشت زمان خاستگاه انسان با ذائقه بصری اش درحال تفاوت است. معماری مدرن بررسی کننده این تفاوت ها و دادن شکلی نو به بنا با محاسبه خصوصیت های اولیه آن است. یعنی معماری مسجد همواره باید به اصلی هم چون وضوخانه توجه داشته باشد. زیرا که نظافت یک اصل در عبادت برای مسلمانان است یا همین طور محراب که در آن پیش نماز می ایستد. هنر معماری نوین به این مهم توجه دارد تا شکل نوین را براساس زیرساخت های هر اثر با ویژگی های بنیادین آن بنا کند. میراث معماری اسلامی ثروتی تمدنی به شمار می رود که با توجه به شرایط عصر و تحولات تمدنی ویژگی های خاص خود را براساس نگاه و دید معنوی و دینی خود حفظ کرده است. از آنجایی که هنر معماری نشانگر هویت فرهنگی و تمدنی به همراه ویژگی های ابداعی و زیبایی به شمار می رود، باید اصالت معماری اسلامی را در دین اسلام جست.

معماری اسلامی تا حدی مورد توجه بود که با ظهور اسلام و علاقه مسلمانان به ساخت مسجد و استقبال آنها، معماران تلاش کردند تا از این هنر نه تنها در بنای مساجد بلکه در کاخ ها، ساختمان های شهری، و دیگر بناها از آن بهره برند. بنابراین معماری اسلامی طی زمان کمی توسعه و رشد چشمگیری یافت و اینک با گذشت قرن ها و ایجاد معماری مدرن غرب بازهم معماری اصیل اسلامی جایگاه زیبایی و ابداعی خود را حفظ کرده و نشانه های تمدن و فرهنگ اسلامی در آن به صورت قابل ملاحظه ای نمایان است.

اگرچه نوآوری در معماری غربی بسیار زیاد است و شهرها از طرح های مدرن استقبال زیادی کردند اما معماری مدرن از زبان معماری اصیل جدا شده و بی هویت و بدون زبان تاریخی پیش رفت که این امر منجر شد تا انسان به معماری خاصی رجوع کند که نه تنها هویت داشته باشد بلکه با محیط تاریخی و اجتماعی بشر منسجم باشد و با داشتن زبانی شیوا ،گذرگاهی برای هویت بشری را ایجاد کند.

این امر زمینه ای فراهم کرد تا اصالت معماری اسلامی و آنچه که پس از نوآوری ایجاد شده بود، حرکتی جدی را آغاز کند و زمینه ای برای دیدار استادان، دانشجویان و محققان معماری اسلامی را فراهم کرد تا به فرهنگ و تمدن اسلام بیشتر توجه شود.

بنابراین در این راستا آنچه که مهم به نظر می رسد، اطلاع رسانی تاریخی درباره هنر معماری اسلامی است که متأسفانه غربی ها بیشتر به تاریخ معماری مدرن پرداخته اند تا مسلمانان به تاریخ معماری اسلامی. از سوی دیگر ترجمه و تألیف کتاب هایی در ارتباط با معماری اسلامی به زبان های مختلف نه تنها زمینه ای برای شکوفایی معماری اسلامی را فراهم می کند بلکه بستری برای معرفی معماری اسلامی در جهان ایجاد می نماید.

هرچند گروهی از مسلمانان به تاریخ معماری اسلامی و یا اساس زیبایی و فلسفه معماری و هنر اسلامی پرداخته اند، اما باید این گرایش بیش از پیش شود.

اما عملکردی که برخی از کشورها و شهرهای تاریخی دارند اهتمام آنها را به هنر معماری اسلامی نشان می دهد. تدریس درس معماری اسلامی در شهرهای تاریخی چون اصفهان و قاهره نمونه ای از آنها است که با این اقدام اهمیت معماری اسلامی با فعال سازی عملیات ترمیم و بازسازی این اماکن نمود بیشتری یافته است. معماری اسلامی، عمق و غنای تمدن اسلام را با بهره گیری از روح معنویت نشان می دهد. این امر به گونه ای است که اعتقاد به توحید و ایمان به تعالیم اسلام به عنوان اندیشه زیبایی شناسی دین اسلام در معماری اسلامی تجلی می یابد.

باید گفت؛ معماری اسلامی در هر منطقه جهان متفاوت و مختص اقلیم و جغرافیای آن منطقه است به همین علت باید به معماری مورد بحث ما در ایران عنوان معماری اسلامی ایرانی اطلاق شود چرا که علاوه بر اسلامی بودن، دارای هویت ایرانی و نشان دهنده فرهنگ و گذشته ایرانیان نیز هست.

برای به روز کردن معماری گذشته در شهرسازی امروز می توان الگوهای قدیمی را گرفت و در شکلی نوین ارائه داد، زیرا برخی از ویژگی های معماری گذشته تناسبی با زندگی فعلی ما ندارد و نمی توان آنها را به همان شکل عرضه کرد بلکه؛ می بایست نیاز جامعه کنونی را شناخت و برای آن با بهره گیری از هنر گذشته مدل های مناسبی طراحی کرد. تکرار اصول معماری گذشته ممکن نیست چرا که زندگی مردم با گذشته تفاوت پیدا کرده است. برای مثال وجود اندرونی و بیرونی در خانه های قدیمی به این علت بود که بخش بیرونی محل کسب مرد خانواده و رفت و آمد غریبه ها بود و اندرونی به زنان اختصاص داشت اما، در زمان فعلی خانه فقط محل سکونت افراد است و از آن برای کسب استفاده نمی شود. در گذشته فضاهایی با نام پیرنشین کنار درب منازل تعبیه می شد که محل ارتباط برقرار کردن مردم با یکدیگر و خبر گرفتن از هم بودن اما در مجتمع های مسکونی کنونی افراد همسایگان خود را نمی شناسند و ارتباطات بسیار محدودی دارند برای حل این مشکل می توان در مجتمع ها سالن های عمومی برای جمع شدن افراد احداث کرد که در مراسم های گوناگون نیز کاربرد داشته باشد و متعلق به همه ساکنان باشد.

هرچند وسایل ارتباطی سبب کم رنگ شدن ارتباطات شده و تنها بوستان هایی به عنوان فضاهای عمومی درنظر گرفته شده اما این نکات ضعف شهرسازی امروز که باعث بیگانگی مردم با یکدیگر می شود را توجیه نمی کند از همین روی تأثیری که معماری بر روابط انسان ها، فرهنگ و جامعه دارد ارزش توجه به این هنر را دوچندان می کند و ضروری است که گستره تأثیرات معماری را شناخته و برای بهبود آن تلاش کرد.




نوشته شدهدو شنبه 9 آبان 1390برچسب:, توسط مهشید

 مطالعه درباره معماری ایران، نشان دهنده چگونگی گسترش آن در طی ۱۵ قرن گذشته است. در هر دوره بناهایی با ویژگی های گوناگون در روستاها، شهرها، جاده های کاروانی، مناطق کویری، گذرگاه های کوهستانی و شهرهای ساحلی ایجاد گردیده که کاربردهای متفاوت داشته اند.

اهمیت معماری اسلامی وقتی آشکار می شود، که بدانیم در ساخته های این دوره به کاربرد مادی و معنوی بناها که از مهمترین ویژگی های آن است توجه شده است. برای دریافت اهمیت این ویژگی ها در گسترش معماری شایسته است طبقه بندی بناهای دوره اسلامی و کاربرد آنها را مشخص کنیم.

به طور کلی بناهای دوره اسلامی را می توان به دو گروه عمده تقسیم کرد:

الف) بناهای مذهبی. شا مل مساجد، آرامگاه ها، مدارس، حسینیه ها، تکایا، و مصلی ها؛ ب)بناهای غیرمذهبی. شامل پل ها، کاخ ها، کاروانسراها، حمام ها، بازارها، قلعه ها و آب انبارها.

در دو گروه فوق از بناهای دوره اسلامی، مکانی برای عبادت، تجارت و سکونت وجود داشته است.

 

 

● مساجد





نوشته شدهدو شنبه 2 آبان 1390برچسب:معماری, توسط مهشید

 سلام امشب شب تولدم پارسال تنها بودم امسالم تنهام منم و یه عالم آرزوهایي که همیشه منتظرشون بودم و یه عالم سکوت

احاس می کنم زیادیم !!جالب همه شب تولدشون وقتی می خوان شمع هارو فوت کنن یه عالمه آرزو میکنن اما من چی!!نه شمعی!نه کیکی!.................نه آرزوییامسال اولین سالی بودکه فکرمیکردم با بهترین اتفاق می رم تو ۲۳سالگی 

اما اشتباه میکردم آدمی که تنهااست همیشه تنهااست حتی اگروزی صدباربه خودش تلقین کنه که حتماً یه نفرهست که دوسش داشته باشه 

 




نوشته شدهدو شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط مهشید

 بامن بمان آنان که رفتنشان را طاقت آوردم تو نبودی




نوشته شدهدو شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط مهشید
  


مادر کودکش را شیر می دهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد
 کیف مادر را خالی می کند
تا بسته سیگاری بخرد

بر استخوان های لاغر
و کم خون مادر راه می رود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :
عقل زن کامل نیست ...
 



نوشته شدهدو شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, توسط مهشید
  


 خدایا پس چرا من زن ندارم؟

زنی زیبا و سیمین‌تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک‌دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت با من:
مجرد بهر تو مسکن ندارم
چه خاکی بر سرم باید بریزم؟
من بیچاره آخر زن ندارم!
 
 
خداوندا تو ستارالعیوبی
و بر این نکته سوء‌ظن ندارم
شدم خسته دگر از حرف مردم
تو می‌دانی دل از آهن ندارم
تجرد ظاهرا عیب بزرگی‌است
من عیب دیگری اصلا ندارم!
 
خودم می‌دانم این "اصلا" غلط بود
در اینجا قافیه لیکن ندارم
تو عیبم را بپوش و هدیه‌ای ده
خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟
اگر او را فرستی دیگر از تو
گلایه قد یک ارزن ندارم!!!
 



نوشته شدهدو شنبه 19 مرداد 1389برچسب:, توسط مهشید

 برترینها - وال استریت ژورنال عکس واضحی از رامین مهمانپرست در نیویورک منتشر کرده که وی توسط عده ای از وابستگان گروهک های تروریستی منافقین و جریان فتنه در خیابانی در نیویورک مورد تعرض قرار گرفته است.








نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

 گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!

 
2-از همه پسرها متنفرم
 
از آنجایی که تب پیدا کردن بوی فرند (BF) در بین دوشیزگان دبیرستانی بسیار رواج پیدا کرده و یک جورایی از نان شب هم برای این عزیزان واجب تر است و از آنجایی که این نوگلان عمراً به پسر پایین تر از 25 سال پا بدهند و از آنجایی که یک پسر 25 ساله خیلی چیزها را می داند ولی یک دختر 16-17 ساله خیلی چیز ها را نمی داند پس طبیعی است که این وسط چه کسی باید گرگ شود و چه کسی قربانی....طبق آمار های گرفته شده 99 درصد دختران دبیرستانی قبل از خوردن 100 عدد قرص دیازپام و خودکشی این جمله را بیان می کنند: از همه پسر ها متنفرم!
 
3-بابا جون هر وقت خواستی بیای خونه 2 تا شمع هم بگیر. چون برق نداریم!
 
جمله ای که طی ماه گذشته بسیار پر کاربرد شده است و از آنجایی که هر حرف دیگری در این رابطه بزنیم تبدیل به سیاسی می شویم و اینا پس دیگه چیزی نمی گیم و مثل شهروند نمونه میریم سراغ موضوعات کم خطرتر!
 
4-الو! صدات قطع و وصل میشه.برو یه جا که آنتن داشته باشی!
 
طبق تحقیقات به عمل آمده به طور متوسط نیمی از زمان مکالمه با تلفن همراه در اقصی نقاط کشورمون صرف گفتن جمله بالا می گردد. شایان ذکر است در پاره ای از موارد جملات دیگری به جای جمله بالا به کار می روند که شامل همین مضمون هستند و عبارتند از: قطع و وصل میشی حاجی ، نقطه کور ایستادی صدات نمیاد، برو اون خطت رو بفروش با پولش آدامس بخر، ای مخابرات فلان فلان شده،..... (سانسور شد !!) بلده هی پول قبض بگیره! (به جای کلمه فلان فحش های مورد نظر را جایگذاری کنید)
 
5-آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟
 
منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و ...) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.
 
معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری 34 ساله و ترشیده و یا کرم علی 14 ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه). تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از این قبیل می باشد!
 
6-ای بابا! آقای راننده، من هر روز این مسیر رو با تاکسی میام. دیروز 250 تومان بود. یعنی چی الان میگی باید 1250 تومان بدم؟!؟!
 
در جایی که گنجشگکان میومیو می کنند و سگ ها جیک جیک و گربه ها واق واق ، پس خیلی طبیعی است که صبح روز بعد کرایه را چند برابر کنند!
 
7-آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد!
 
آقا جان من اشتباهات پزشکی هم جزئی از عمل های جراحیه! به فرض هم که یه دکتر متخصصی از هر 4 نفری که عمل می کنه 3 نفرشون می میره. دلیل نمیشه که شما فکر کنید این بنده خدا سواد نداره و به خاطر پارتی و رابطه و اینا مدرکش رو گرفته! اصلاً اگه طرف آدم نکشه که بش نمی گن دکتر که! بابا جان اون یه چیزی حالیشه. طرف دکتره ها! گیر نده عزیزم. برو ماستتو بخور. به توچه طرف چه جوری و از کجا (منظور اوکراین نیست ها!) مدرکشو گرفته؟
 
8-شلام ژن. اون پنژره رو ببند شوژ میاد! (یعنی:سلام زن.اون پنجره رو ببند سوز میاد)
 
بحمدالله در زمینه اعتیاد و معتاد پروری توانستیم بترکونیم و موفق شدیم سن اعتیاد را به حدود 14 الی 15 سالگی کاهش بدیم و اصولاً در این زمینه هیچ یک از استاندارد های جهانی برای ما رقمی به حساب نمی آیند. در هر صورت جمله بالا یکی از پرکاربردترین جملاتیه که هر روز میشنویم یا شاید هم خودمون به زبونش میاریم!
 
9-برخورد یک دستگاه مینی بوس با یک سواری حادثه آفرید!
 
خوب دیگه همه میدونیم خودرو هامون فرسوده اند و جاده هامون فرسوده تر و رانندگانمون خواب آلوده تر!
 



نوشته شدهدو شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, توسط مهشید

 گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!

 
2-از همه پسرها متنفرم
 
از آنجایی که تب پیدا کردن بوی فرند (BF) در بین دوشیزگان دبیرستانی بسیار رواج پیدا کرده و یک جورایی از نان شب هم برای این عزیزان واجب تر است و از آنجایی که این نوگلان عمراً به پسر پایین تر از 25 سال پا بدهند و از آنجایی که یک پسر 25 ساله خیلی چیزها را می داند ولی یک دختر 16-17 ساله خیلی چیز ها را نمی داند پس طبیعی است که این وسط چه کسی باید گرگ شود و چه کسی قربانی....طبق آمار های گرفته شده 99 درصد دختران دبیرستانی قبل از خوردن 100 عدد قرص دیازپام و خودکشی این جمله را بیان می کنند: از همه پسر ها متنفرم!
 
3-بابا جون هر وقت خواستی بیای خونه 2 تا شمع هم بگیر. چون برق نداریم!
 
جمله ای که طی ماه گذشته بسیار پر کاربرد شده است و از آنجایی که هر حرف دیگری در این رابطه بزنیم تبدیل به سیاسی می شویم و اینا پس دیگه چیزی نمی گیم و مثل شهروند نمونه میریم سراغ موضوعات کم خطرتر!
 
4-الو! صدات قطع و وصل میشه.برو یه جا که آنتن داشته باشی!
 
طبق تحقیقات به عمل آمده به طور متوسط نیمی از زمان مکالمه با تلفن همراه در اقصی نقاط کشورمون صرف گفتن جمله بالا می گردد. شایان ذکر است در پاره ای از موارد جملات دیگری به جای جمله بالا به کار می روند که شامل همین مضمون هستند و عبارتند از: قطع و وصل میشی حاجی ، نقطه کور ایستادی صدات نمیاد، برو اون خطت رو بفروش با پولش آدامس بخر، ای مخابرات فلان فلان شده،..... (سانسور شد !!) بلده هی پول قبض بگیره! (به جای کلمه فلان فحش های مورد نظر را جایگذاری کنید)
 
5-آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟
 
منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و ...) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.
 
معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری 34 ساله و ترشیده و یا کرم علی 14 ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه). تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از این قبیل می باشد!
 
6-ای بابا! آقای راننده، من هر روز این مسیر رو با تاکسی میام. دیروز 250 تومان بود. یعنی چی الان میگی باید 1250 تومان بدم؟!؟!
 
در جایی که گنجشگکان میومیو می کنند و سگ ها جیک جیک و گربه ها واق واق ، پس خیلی طبیعی است که صبح روز بعد کرایه را چند برابر کنند!
 
7-آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد!
 
آقا جان من اشتباهات پزشکی هم جزئی از عمل های جراحیه! به فرض هم که یه دکتر متخصصی از هر 4 نفری که عمل می کنه 3 نفرشون می میره. دلیل نمیشه که شما فکر کنید این بنده خدا سواد نداره و به خاطر پارتی و رابطه و اینا مدرکش رو گرفته! اصلاً اگه طرف آدم نکشه که بش نمی گن دکتر که! بابا جان اون یه چیزی حالیشه. طرف دکتره ها! گیر نده عزیزم. برو ماستتو بخور. به توچه طرف چه جوری و از کجا (منظور اوکراین نیست ها!) مدرکشو گرفته؟
 
8-شلام ژن. اون پنژره رو ببند شوژ میاد! (یعنی:سلام زن.اون پنجره رو ببند سوز میاد)
 
بحمدالله در زمینه اعتیاد و معتاد پروری توانستیم بترکونیم و موفق شدیم سن اعتیاد را به حدود 14 الی 15 سالگی کاهش بدیم و اصولاً در این زمینه هیچ یک از استاندارد های جهانی برای ما رقمی به حساب نمی آیند. در هر صورت جمله بالا یکی از پرکاربردترین جملاتیه که هر روز میشنویم یا شاید هم خودمون به زبونش میاریم!
 
9-برخورد یک دستگاه مینی بوس با یک سواری حادثه آفرید!
 
خوب دیگه همه میدونیم خودرو هامون فرسوده اند و جاده هامون فرسوده تر و رانندگانمون خواب آلوده تر!
 



نوشته شدهدو شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, توسط مهشید

 گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!

 
2-از همه پسرها متنفرم
 
از آنجایی که تب پیدا کردن بوی فرند (BF) در بین دوشیزگان دبیرستانی بسیار رواج پیدا کرده و یک جورایی از نان شب هم برای این عزیزان واجب تر است و از آنجایی که این نوگلان عمراً به پسر پایین تر از 25 سال پا بدهند و از آنجایی که یک پسر 25 ساله خیلی چیزها را می داند ولی یک دختر 16-17 ساله خیلی چیز ها را نمی داند پس طبیعی است که این وسط چه کسی باید گرگ شود و چه کسی قربانی....طبق آمار های گرفته شده 99 درصد دختران دبیرستانی قبل از خوردن 100 عدد قرص دیازپام و خودکشی این جمله را بیان می کنند: از همه پسر ها متنفرم!
 
3-بابا جون هر وقت خواستی بیای خونه 2 تا شمع هم بگیر. چون برق نداریم!
 
جمله ای که طی ماه گذشته بسیار پر کاربرد شده است و از آنجایی که هر حرف دیگری در این رابطه بزنیم تبدیل به سیاسی می شویم و اینا پس دیگه چیزی نمی گیم و مثل شهروند نمونه میریم سراغ موضوعات کم خطرتر!
 
4-الو! صدات قطع و وصل میشه.برو یه جا که آنتن داشته باشی!
 
طبق تحقیقات به عمل آمده به طور متوسط نیمی از زمان مکالمه با تلفن همراه در اقصی نقاط کشورمون صرف گفتن جمله بالا می گردد. شایان ذکر است در پاره ای از موارد جملات دیگری به جای جمله بالا به کار می روند که شامل همین مضمون هستند و عبارتند از: قطع و وصل میشی حاجی ، نقطه کور ایستادی صدات نمیاد، برو اون خطت رو بفروش با پولش آدامس بخر، ای مخابرات فلان فلان شده،..... (سانسور شد !!) بلده هی پول قبض بگیره! (به جای کلمه فلان فحش های مورد نظر را جایگذاری کنید)
 
5-آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟
 
منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و ...) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.
 
معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری 34 ساله و ترشیده و یا کرم علی 14 ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه). تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از این قبیل می باشد!
 
6-ای بابا! آقای راننده، من هر روز این مسیر رو با تاکسی میام. دیروز 250 تومان بود. یعنی چی الان میگی باید 1250 تومان بدم؟!؟!
 
در جایی که گنجشگکان میومیو می کنند و سگ ها جیک جیک و گربه ها واق واق ، پس خیلی طبیعی است که صبح روز بعد کرایه را چند برابر کنند!
 
7-آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد!
 
آقا جان من اشتباهات پزشکی هم جزئی از عمل های جراحیه! به فرض هم که یه دکتر متخصصی از هر 4 نفری که عمل می کنه 3 نفرشون می میره. دلیل نمیشه که شما فکر کنید این بنده خدا سواد نداره و به خاطر پارتی و رابطه و اینا مدرکش رو گرفته! اصلاً اگه طرف آدم نکشه که بش نمی گن دکتر که! بابا جان اون یه چیزی حالیشه. طرف دکتره ها! گیر نده عزیزم. برو ماستتو بخور. به توچه طرف چه جوری و از کجا (منظور اوکراین نیست ها!) مدرکشو گرفته؟
 
8-شلام ژن. اون پنژره رو ببند شوژ میاد! (یعنی:سلام زن.اون پنجره رو ببند سوز میاد)
 
بحمدالله در زمینه اعتیاد و معتاد پروری توانستیم بترکونیم و موفق شدیم سن اعتیاد را به حدود 14 الی 15 سالگی کاهش بدیم و اصولاً در این زمینه هیچ یک از استاندارد های جهانی برای ما رقمی به حساب نمی آیند. در هر صورت جمله بالا یکی از پرکاربردترین جملاتیه که هر روز میشنویم یا شاید هم خودمون به زبونش میاریم!
 
9-برخورد یک دستگاه مینی بوس با یک سواری حادثه آفرید!
 
خوب دیگه همه میدونیم خودرو هامون فرسوده اند و جاده هامون فرسوده تر و رانندگانمون خواب آلوده تر!
 



نوشته شدهدو شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, توسط مهشید




نوشته شدهدو شنبه 11 خرداد 1390برچسب:, توسط مهشید
  


 یه دختر خوب نمیره از این کرم بزرگ کننده لب و لوچه و .... بخره و خودش رو از ریخت و قیافه بندازه !

 
 
یه دختر خوب واسه اینکه همسایه اشون میره کلاس زبان خودشو نمیکشه که بره کلاس زبان !
 
 
یه دختر خوب وقتی باباش واسش ماشین میخره این رفیقای چل و خولش رو نمیریزه بالا برن کل بندازن با پسرا
 
چون ماشین نو رو له و داغون برمیگردونه خونه !
 
 
دختر خوب نباید اینقدر باگوشی حرف بزنه که دود ازش بلند بشه !
 
 
یه دختر خوب نمیگه گور بابای پول و همه ی پول تو جیبیشو نمیریزه تو لنگ دوستای پسر و دخترش !
 
 
یه دختر خوب شبا نمیشینه چرت و پرت بنویسه و حفظ کنه که فردا تو دانشگاه جلو پسرا کم نیاره !
 
 
یه دختر خوب هفته ای یه سری کامل لباس و لوازم آرایش عوض نمیکنه !
 
 
یه دختر خوب وقتی بلد نیس غذا درست کنه مواد غذایی رو حیف و میل نمیکنه !(قابل توجه بعضیا)
 
 
یه دختر خوب هیچ وقت از گل نازک تر به نامزدش نمیگه !
 
 
یه دختر خوب قبل از این که بدونه معنی اعصاب چیه نمیگه اعصابم خورده !
 
 
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه!
 
 
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری!
 
 
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده!



نوشته شدهدو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید
  


خدایا پس چرا من زن ندارم؟
زنی زیبا و سیمین‌تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک‌دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت با من:
مجرد بهر تو مسکن ندارم
چه خاکی بر سرم باید بریزم؟
من بیچاره آخر زن ندارم!
 
 
خداوندا تو ستارالعیوبی
و بر این نکته سوء‌ظن ندارم
شدم خسته دگر از حرف مردم
تو می‌دانی دل از آهن ندارم
تجرد ظاهرا عیب بزرگی‌است
من عیب دیگری اصلا ندارم!
 
خودم می‌دانم این "اصلا" غلط بود
در اینجا قافیه لیکن ندارم
تو عیبم را بپوش و هدیه‌ای ده
خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟
اگر او را فرستی دیگر از تو
گلایه قد یک ارزن ندارم!!!
 



نوشته شدهیک شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, توسط مهشید
  


خدایا پس چرا من زن ندارم؟
زنی زیبا و سیمین‌تن ندارم؟
دوتا زن دارد این همسایه ما
همان یک‌دانه را هم من ندارم
آژانس ملکی امشب گفت با من:
مجرد بهر تو مسکن ندارم
چه خاکی بر سرم باید بریزم؟
من بیچاره آخر زن ندارم!
 
 
خداوندا تو ستارالعیوبی
و بر این نکته سوء‌ظن ندارم
شدم خسته دگر از حرف مردم
تو می‌دانی دل از آهن ندارم
تجرد ظاهرا عیب بزرگی‌است
من عیب دیگری اصلا ندارم!
 
خودم می‌دانم این "اصلا" غلط بود
در اینجا قافیه لیکن ندارم
تو عیبم را بپوش و هدیه‌ای ده
خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟
اگر او را فرستی دیگر از تو
گلایه قد یک ارزن ندارم!!!
 



نوشته شدهیک شنبه 12 خرداد 1390برچسب:, توسط مهشید
  


 گوسفند در اصل به موجودی پشمالو و بی نزاکت گفته می شود که اندک زمانی است پایش را در شهر گزارده ولی ما امروزه به رانندگانی که چراغ قرمز را رد می کنند، رانندگانی که به محض سبز شدن چراغ و جهت یادآوری خاطره حنابندان مادر بزرگشان بوق های ممتد می زنند، عابرانی که از وسط اتوبان رد می شوند و یا صف اتوبوس را رعایت نمی کنند، بازیکنان تیم ملی فوتبال وقتی موقعیتی را خراب می کنند و کسانی که موقع راه رفتن پای دیگران را لگد می کنند می گوییم: هوی گوسفند چه خبرته؟!؟!

 
2-از همه پسرها متنفرم
 
از آنجایی که تب پیدا کردن بوی فرند (BF) در بین دوشیزگان دبیرستانی بسیار رواج پیدا کرده و یک جورایی از نان شب هم برای این عزیزان واجب تر است و از آنجایی که این نوگلان عمراً به پسر پایین تر از 25 سال پا بدهند و از آنجایی که یک پسر 25 ساله خیلی چیزها را می داند ولی یک دختر 16-17 ساله خیلی چیز ها را نمی داند پس طبیعی است که این وسط چه کسی باید گرگ شود و چه کسی قربانی....طبق آمار های گرفته شده 99 درصد دختران دبیرستانی قبل از خوردن 100 عدد قرص دیازپام و خودکشی این جمله را بیان می کنند: از همه پسر ها متنفرم!
 
3-بابا جون هر وقت خواستی بیای خونه 2 تا شمع هم بگیر. چون برق نداریم!
 
جمله ای که طی ماه گذشته بسیار پر کاربرد شده است و از آنجایی که هر حرف دیگری در این رابطه بزنیم تبدیل به سیاسی می شویم و اینا پس دیگه چیزی نمی گیم و مثل شهروند نمونه میریم سراغ موضوعات کم خطرتر!
 
4-الو! صدات قطع و وصل میشه.برو یه جا که آنتن داشته باشی!
 
طبق تحقیقات به عمل آمده به طور متوسط نیمی از زمان مکالمه با تلفن همراه در اقصی نقاط کشورمون صرف گفتن جمله بالا می گردد. شایان ذکر است در پاره ای از موارد جملات دیگری به جای جمله بالا به کار می روند که شامل همین مضمون هستند و عبارتند از: قطع و وصل میشی حاجی ، نقطه کور ایستادی صدات نمیاد، برو اون خطت رو بفروش با پولش آدامس بخر، ای مخابرات فلان فلان شده،..... (سانسور شد !!) بلده هی پول قبض بگیره! (به جای کلمه فلان فحش های مورد نظر را جایگذاری کنید)
 
5-آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟
 
منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و ...) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.
 
معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری 34 ساله و ترشیده و یا کرم علی 14 ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه). تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از این قبیل می باشد!
 
6-ای بابا! آقای راننده، من هر روز این مسیر رو با تاکسی میام. دیروز 250 تومان بود. یعنی چی الان میگی باید 1250 تومان بدم؟!؟!
 
در جایی که گنجشگکان میومیو می کنند و سگ ها جیک جیک و گربه ها واق واق ، پس خیلی طبیعی است که صبح روز بعد کرایه را چند برابر کنند!
 
7-آقای دکتر مریض تخت دو که دیروز عملش کرده بودین، همین الان تموم کرد!
 
آقا جان من اشتباهات پزشکی هم جزئی از عمل های جراحیه! به فرض هم که یه دکتر متخصصی از هر 4 نفری که عمل می کنه 3 نفرشون می میره. دلیل نمیشه که شما فکر کنید این بنده خدا سواد نداره و به خاطر پارتی و رابطه و اینا مدرکش رو گرفته! اصلاً اگه طرف آدم نکشه که بش نمی گن دکتر که! بابا جان اون یه چیزی حالیشه. طرف دکتره ها! گیر نده عزیزم. برو ماستتو بخور. به توچه طرف چه جوری و از کجا (منظور اوکراین نیست ها!) مدرکشو گرفته؟
 
8-شلام ژن. اون پنژره رو ببند شوژ میاد! (یعنی:سلام زن.اون پنجره رو ببند سوز میاد)
 
بحمدالله در زمینه اعتیاد و معتاد پروری توانستیم بترکونیم و موفق شدیم سن اعتیاد را به حدود 14 الی 15 سالگی کاهش بدیم و اصولاً در این زمینه هیچ یک از استاندارد های جهانی برای ما رقمی به حساب نمی آیند. در هر صورت جمله بالا یکی از پرکاربردترین جملاتیه که هر روز میشنویم یا شاید هم خودمون به زبونش میاریم!
 
9-برخورد یک دستگاه مینی بوس با یک سواری حادثه آفرید!
 
خوب دیگه همه میدونیم خودرو هامون فرسوده اند و جاده هامون فرسوده تر و رانندگانمون خواب آلوده تر!



نوشته شدهیک شنبه 20 تير 1390برچسب:, توسط مهشید

 یه دختر خوب نمیره از این کرم بزرگ کننده لب و لوچه و .... بخره و خودش رو از ریخت و قیافه بندازه !

 
 
یه دختر خوب واسه اینکه همسایه اشون میره کلاس زبان خودشو نمیکشه که بره کلاس زبان !
 
 
یه دختر خوب وقتی باباش واسش ماشین میخره این رفیقای چل و خولش رو نمیریزه بالا برن کل بندازن با پسرا
 
چون ماشین نو رو له و داغون برمیگردونه خونه !
 
 
دختر خوب نباید اینقدر باگوشی حرف بزنه که دود ازش بلند بشه !
 
 
یه دختر خوب نمیگه گور بابای پول و همه ی پول تو جیبیشو نمیریزه تو لنگ دوستای پسر و دخترش !
 
 
یه دختر خوب شبا نمیشینه چرت و پرت بنویسه و حفظ کنه که فردا تو دانشگاه جلو پسرا کم نیاره !
 
 
یه دختر خوب هفته ای یه سری کامل لباس و لوازم آرایش عوض نمیکنه !
 
 
یه دختر خوب وقتی بلد نیس غذا درست کنه مواد غذایی رو حیف و میل نمیکنه !(قابل توجه بعضیا)
 
 
یه دختر خوب هیچ وقت از گل نازک تر به نامزدش نمیگه !
 
 
یه دختر خوب قبل از این که بدونه معنی اعصاب چیه نمیگه اعصابم خورده !
 
 
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه!
 
 
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری!
 
 
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده!


ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 9 شهريور 1390برچسب:تنهایی,خستم,دوست داشتن, توسط مهشید

 یه دختر خوب نمیره از این کرم بزرگ کننده لب و لوچه و .... بخره و خودش رو از ریخت و قیافه بندازه !

 
 
یه دختر خوب واسه اینکه همسایه اشون میره کلاس زبان خودشو نمیکشه که بره کلاس زبان !
 
 
یه دختر خوب وقتی باباش واسش ماشین میخره این رفیقای چل و خولش رو نمیریزه بالا برن کل بندازن با پسرا
 
چون ماشین نو رو له و داغون برمیگردونه خونه !
 
 
دختر خوب نباید اینقدر باگوشی حرف بزنه که دود ازش بلند بشه !
 
 
یه دختر خوب نمیگه گور بابای پول و همه ی پول تو جیبیشو نمیریزه تو لنگ دوستای پسر و دخترش !
 
 
یه دختر خوب شبا نمیشینه چرت و پرت بنویسه و حفظ کنه که فردا تو دانشگاه جلو پسرا کم نیاره !
 
 
یه دختر خوب هفته ای یه سری کامل لباس و لوازم آرایش عوض نمیکنه !
 
 
یه دختر خوب وقتی بلد نیس غذا درست کنه مواد غذایی رو حیف و میل نمیکنه !(قابل توجه بعضیا)
 
 
یه دختر خوب هیچ وقت از گل نازک تر به نامزدش نمیگه !
 
 
یه دختر خوب قبل از این که بدونه معنی اعصاب چیه نمیگه اعصابم خورده !
 
 
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه!
 
 
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری!
 
 
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده!


ادامه مطلب...


نوشته شدهیک شنبه 9 شهريور 1390برچسب:تنهایی,خستم,دوست داشتن, توسط مهشید

 یه دختر خوب نمیره از این کرم بزرگ کننده لب و لوچه و .... بخره و خودش رو از ریخت و قیافه بندازه !

 
 
یه دختر خوب واسه اینکه همسایه اشون میره کلاس زبان خودشو نمیکشه که بره کلاس زبان !
 
 
یه دختر خوب وقتی باباش واسش ماشین میخره این رفیقای چل و خولش رو نمیریزه بالا برن کل بندازن با پسرا
 
چون ماشین نو رو له و داغون برمیگردونه خونه !
 
 
دختر خوب نباید اینقدر باگوشی حرف بزنه که دود ازش بلند بشه !
 
 
یه دختر خوب نمیگه گور بابای پول و همه ی پول تو جیبیشو نمیریزه تو لنگ دوستای پسر و دخترش !
 
 
یه دختر خوب شبا نمیشینه چرت و پرت بنویسه و حفظ کنه که فردا تو دانشگاه جلو پسرا کم نیاره !
 
 
یه دختر خوب هفته ای یه سری کامل لباس و لوازم آرایش عوض نمیکنه !
 
 
یه دختر خوب وقتی بلد نیس غذا درست کنه مواد غذایی رو حیف و میل نمیکنه !(قابل توجه بعضیا)
 
 
یه دختر خوب هیچ وقت از گل نازک تر به نامزدش نمیگه !
 
 
یه دختر خوب قبل از این که بدونه معنی اعصاب چیه نمیگه اعصابم خورده !
 
 
یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه!
 
 
یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری!
 
 
یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده!



نوشته شدهیک شنبه 9 شهريور 1390برچسب:تنهایی,خستم,دوست داشتن, توسط مهشید
  


 آرامترسکوت کن!صداي بي تفاوتهايت آزارم ميدهد!!




نوشته شدهیک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, توسط مهشید

دلتنگ که باشی
 
 
 
آدم دیگری میشوی
 
 ل
 
خشن تر، عصبی تر، کلافه تر و تلخ تر
 
 
 
و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری
 
 
 
 
همه اش را نگه می داری 
 
 
و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی....




نوشته شدهیک شنبه 9 شهريور 1390برچسب:تنهایی,خستم,دوست داشتن, توسط مهشید

دلتنگ که باشی
 
 
 
آدم دیگری میشوی
 
 
 
خشن تر، عصبی تر، کلافه تر و تلخ تر
 
 
 
و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری
 
 
 
 
همه اش را نگه می داری 
 
 
و دقیقا سر همان کسی خالی میکنی که دلتنگش هستی....




نوشته شدهیک شنبه 9 شهريور 1390برچسب:تنهایی,خستم,دوست داشتن, توسط مهشید
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.